روزگار قریبیست نانوا هم جوش شیرین می زند، بیچاره فرهاد
بازم دلم گرفته هوای گریه دارم.......
کاشکی میشد دوباره سر رو شونت بذارم
کاشکی بودی کنارم اما بازم میدونم
تو نیستی و من اینجا از دلتنگیام میخونم
بارون غم از چشام می باره.........
بی تو تنهام تو شبای بی ستاره
خط به خط تمام گفتــــه هایم را...
خواســـته هایم را...
امــــــــــا...
امـــــا ... برای دیگری
عزیــزم چه زیبـا اجـــرا میکنـی ...