عـــــــلـــــــی جـــــون

 

غمگـیـــن تــریـن جــای خــاطــره اونجــاییـه کــه کــم کــم احســاس میکنــی

چهـــرش هم داره از یــــــادت میـــرِه…!

  

هـــر جـــا کـــه مــی بینـــم نـــوشتـــه اســـت: “خـــواستـــن

تــوانــستـــن است” آتــــش مـــی گیــــرم! یعنــــی تــــو نخـــواستـــی کـــه

نشـــد!

 

 شاید من بد کردم، شایدم تو… مهم شایدها نیست، مهم اینه که ما دیگه ما نیستیم

روزی خیانت به عشق گفت: دیدی؟ من بر تو پیروز شده ام

 

عشق پاسخی نداد، خیانت بار دیگر حرفش را تکرار کرد، ولی باز هم از عشق پاسخی نشنید

خیانت با عصبانیت گفت: چرا جوابی نمی دهی؟سپس با لحنی تمسخر آمیز گفت: انقدر بار

شکست برایت سنگین بوده است که حتی توان پاسخ هم نداری؟عشق به آرامی پاسخ داد: تو

پیروز نشده ای خیانت گفت: مگر به جز آن است که هر که تو آن را عاشق کرده ای

من به خیانت وا داشته ام؟

عشق گفت: آنان که عاشق خطابشان می کنی بویی از من نبرده اند

چرا که عاشقان هرگز مغلوب عشق نمی شوند

 

 

 

 می دونی عشق بازی یعنی چی…؟ یعنی وقتی که بارون می باره و با عشقت داری قدم

 

 می زنی، وقتی هوا برفیه و تو توی آغــوش اونی، وقتی منـــــتظرش هستی و اون به تو اس

ام اس می زنه، وقتی دلــــــت براش تنــــگ میشه و اون بهت زنگ می زنه، وقتی هوای

اونو کردی و قرار نیست به این زودی ببینیش و اون بهت میگه: فردا میام ببینمـــت

تعداد صفحات : 81