تنهایی....

من یاد گرفته ام


وقتی بغض می کنم


وقتی اشک می ریزم


وقتی میشکنم


منتظر هیچ دستــــــــــی نباشم


وقتی از درد زخم هایم به خودم می پیچم


مرهمی باشم بر جراحتــــــــــم

 

گـاهـی دلِـت مـیـخـواد هـمـهبـغـضـات

از تــو نـگـاهِـت خـونـده بـشـه کـه جـسـارتگـفـتـن کـلـمـه هـا رو نـداری…

امـا یـه نـگـاه گُـنـگتـحـویـلمـیـگـیـری

و یـه جـمـلـه مِـثـلـه:چـیـزی شـده ؟!

اونـجـاسـت کـه بـُغـضـتـوبـا یـه لـیـوان سـکـوتـتسـر مـیـکـشـی

و بـا لـبـخـنـدمـیـگـی :

نــههـیـچـیــ…!
زنـבگے زیباسـتـــ ..../


بــﮧ زیبایے چشمهاے پـُـفـ ڪرבه از


هِق هِق هــآے شَبــآنـﮧ(!)


بــﮧ زیبایے بغــض نَفَس گیـر روزانــﮧ...


بــﮧ زیبایے قلبــِ تڪـﮧ تڪـﮧ شُده اَز


شڪستنهاے بیشمـآر...


بــﮧ زیبایے نفسے ڪــﮧ از تَنگے بالـا نمیایــَב!!


بــﮧ زیبایے تمام شُـבטּ تـבریجے مـטּ ...


آرے


زنـבگے زیباستــ ـــ...!

مـهـربـانـي تـا کـــــــي ؟؟

بـگـذارسـخـت باشم و سـرد...

بـاران کـه بـاريــد… چـتـر بـگـيـرم و چـکـمـه !!

خـورشـيـدکـه تـابـيـد … پـنـجـره ببـندم و تـاريـک ، اشـک کـه آمـد …

دسـتـمـالـي بـردارم و خـشـک

او کـه رفـت نـيـشخـنـدي بـزنـم و سـوت !!!


مهربانم ای خوب یاد قلبت باشد یک نفر هست

که اینجا بین آدمهایی که سرد و غریبند ،

تک و تنها به تو می اندیشد و کمی دلش از دوری تو دلگیر است .

دلگیرم از تمام الفبای بی کسی ، به خصوص این پنج حرف : ف ا ص ل ه .


زندگی یعنی گذر زمان و زندگی کردن یعنی به یاد آوردن خاطره های زیبا

، چه زیباست در مسیر زندگی ، زندگی کردن ،

تنها تو را با آن به یاد می آورم .

زمان ، طولانی می شود برای کسانی که غصه دارند ،

کوتاه می شود برای کسانی که شاد هستند ،

دیر می گذرد برای کسانی که منتظر هستند ،

زود می گذرد برای کسانی که عجله دارند ،

اما ابدی می شود برای کسانی که عاشق هستند !


      خوابیدی بدون لالایی و قصه
      بگیر آسوده بخواب ، بی درد و غصه
      دیگه کابوس زمستون نمی بینی ؛ توی خواب گلهای حسرت نمی چینی
      دیگه خورشید چهرت رونمیسوزونه ، جای سیلی های باد روش نمی مونه
      دیگه بیدار نمی شی با نگرونی یا با تردید که بری یا که بمونی
      رفتی و آدمکها رو جا گذاشتی ... قانون جنگل و زیر پا گذاشتی
      اینجا قهرن سینه ها با مهربونی ؛ تو تو جنگل نمی تونستی بمونی
      خوابیدی بدون لالایی و قصه
      بگیر آسوده بخواب ، بی درد و غصه
      دلتو بردی با خود به جای دیگه
      اونجا که خدا برات لالایی می گه
            می دونم می بینمت یروز دوباره .... توی دنیایی که آدمک نداره....

تنها باران است که گاهی در اوج تنهایی من در آن لحظه که هیچ کس نیست ،
با من از تو می گوید …
ولی درد من این است که دیریست باران نمی بارد !

خالی تر از سکوتم …
انبـوهــی از ترانـه
بــا یـاد صبـح روشـن اما …
امیـد باطل
شب دائـمی ست انـگار …

نفسم؟؟؟

عشق فراموش کردن نیست، بخشیدن است…

گوش کردن نیست، درک کردن است…

دیدن نیست، احساس کردن است…

جا زدن و کنار کشیدن نیست، صبر کردن و ادامه دادن است…

حتی تنها!!!

 ســــخـــت اســـت
 وقتـــی از شـــدت بـــغـــض
گـــلـــو درد بگـــیری
و هـــمـــه بگـــویـــند
لبـــاس گـــرم بـــپـــوش !!!

حماقت چیست…؟

این که من ،تو را

با تمام بدی هایی که در حقم میکنی

هنوز

دوست دارم!!

 

کـاش می دونستـــــی

اونـــــی کــه نشســــــــــته

همیشــــــــــه خستــــــــــه نیســـــت

شــــــــــاید جایـــــی بــرای رفتــــــــــن نـــداره…..

از دست دادمت ، به راحتی یک نفس ، به آسانی یک پلک ، سخت ست ؛ ولی انگار باید

بگویم خداحافظ .ای تمام آن چه دارای ام بودی در این روزگار سخت ، خداحافظ .

ببین مرا چه گونه جادو کردی ؟ هنوز هم نمی توانم

آن گونه که بودم ، باشم . هنوز هم نمی توانم - روزها بعد از نبودنت انسان دیگری

را آنگونه که تو را ساختم برای خود بسازم

شاید برایت عجیب باشه این همه آرامشم

خودمانی میگویم ، به آخر که برسی فقط نگاه میکنی  . . .

آرامـــش یعنــــی :

هـر وقت قهـــر کــــردی

مطمئــــن بـــاشـی کـــه تـــا آشتـــی کنـــی هیـــچ کسی جـــات رو نمی گیــــــره

چقدر کم توقع شده ام

نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را..

همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست

مرا به آرامش می رساند….

حتی اصطحکاک سایه هایمان… کافیست

اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده است
نه اینکه می شه باور کرد دوباره آخر جاده است
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها
بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا

میرم ولی این و بدون / چشم انتظارت میشینم

میرم ولی گریه نکن / نذار از عشقت بمیرم

اگر توو اوج بیکسی / با عکست آروم بگیرم . . .

خداحافظ ای قصه ی عاشقانه خداحافظ ای آبی روشن دل

خداحافظ ای عطر شعر شبانه خداحافظ ای همنشین همیشه

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته تو تنها نمی مانی ای مانده بی من

تو را می سپارم به دل های خسته

دست خالی‌ که نمی‌شود به پیشواز خاطره رفت !

من هم وقتی‌ چمدانم پر از گریه شد راه می‌‌افتم

هیس

حواس تنهایی ام را با خاطرات باتو بودن پرت کرده ام

بگو کسی حرفی نزند

بگذار لحظه ای آرام بگیرم

ﻫﺮ ﺁﺩمی ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﺩ . . .

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ

ﯾﮏ جایی

به ﯾﮏ ﻫﻮﺍﯾﯽ

ﺑﺮمبگردد !

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﺴﺖ !

ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ

روزگار قریبیست نانوا هم جوش شیرین می زند، بیچاره فرهاد


 
گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری  پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری

 

گفتی نمی خواهی ببارم عشق ، اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری...

 

تو ميري تنهام ميزاري

 نميبيني گريه هامو

 نديدي دلم شكسته

نميشنوي تو صدامو

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

بی تو تنها گریه کردم تو شبای بی ستاره

 انتظار تو کشیدم تا که برگردی دوباره

 در غروب رفتنت ، لحظه هایم را شکستم

 زیر بارون جدایی با خیال تو نشستم

 پشت شیشه روز و شب ، دل به بارون می سپارم

 من برای گریه هام ، چشمه ها رو کم می یارم

 انتظار با تو بودن منو از پا درمیاره

 ترس از این دارم که بی تو ، تا ابد چشام بباره

 

 

پر تشویشمو حال خود نمیفهم

دلم تنگ است

برای آن نگاه شوخ و شیطانت

برای آن حس غریب چشمانت

نمیدانم اگر اینگونه دلتنگم

دل تو پس چرا اینسان آرام است

!!!!!!!!!!

 
دلم تنگ است 

بسان قایقی گم گشته در دریا 

پر از ترس است 

نمیدانم کجا بودم کجا هستم 

مقصد نامعلوم است 

در این آشفته بازار 

به دیدار تو مشتاقم

توکوچ کردی و با یادها رفتی

نسیم بودی و همراه بادها رفتی

میان وسعت هنگامه سپیده سرخ

طلوع کردی و بامداد رفتی

به ارتفاع بلندی که تا خدا می رفت

گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست

بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست 

گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن 

گفتی که نه، باید بروم حوصله ای نیست 

پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف 

تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست 

گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت 

جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست 

رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت 

بگذار بسوزد دل من مساله ای نیست


از روی کینــه نیــسـت اگــر خـنجــر بــه سـینــه ات مــی زننــد

ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو

دل می برنـد

 

کمرم را دیدی؟

نترس چیزی نیست…!

اینها فقط جای خنجرند، من نفهمیدم در رفاقت چه شد!!

تو مواظب باش

میان آمدن و رفتن مانده ام

بی تو، نه پای رفتنی است و نه

حوصله ی برای ماندن . . .

درد دارد

 وقتی همه چیز را میدانی

 و فکر میکنند نمیدانی

 و غصه میخوری که میدانی

و میخندند که نمیدانی

 

ببین . . .!

 

سراغ  مرا هیچكس نمی گیرد . . .

 

مگر كه نیمه شبی . . .

 

غصه ای . . .

غمی . . .

چیزی . . .

 دختر کوچک به مهمان گفت: می خوای عروسک هامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد: بله.
دخترک دوید و همه ی عروسک هاشو آورد، بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
در بین اونا یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید: کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟ و پیش خودش فکر کرد: حتماً
باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم نداشت
اشاره کرد و گفت: اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی پرسید: این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد: آخه اگه منم دوستش نداشته باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه
و دوستش داشته باشه، اون وقت دلش می شکنه…

 

 او هـــــم آدم اســـــت
اگر دوســـــتت دارم هایت را نشـــــنیده گرفت
غـــــصـــــه نـــــخور
اگـــــر رفـــــت گـــــریـــــه نـــــکـــــن
یـک روز چــشــم های یک نــفـــر عاشــقــش می کند
یک روز معــــنی کــــم محــــلی را مــــی فهمد
یک روز شکــــستن را درک مــــی کند
آن روز می فهـــــمـــــد کـــــه
آه هایی کـــــه کشـــــیدی از ته قلبـــــت بوده

  خاطرات نه سر دارند نه ته…!
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند…
می رسند گاهی وسط یک فکر…
گاهی وسط یک خیابان…
و گاهی حتی وسط یک صحبت…
سردت می کنند…
رگ خوابت را بلدند…!
زمینت می زنند…
خاطرات تمام نمی شوند…
“تمامت می کنند”…!

 

تنهام…
مثل یه برگ سبز که از درخت افتاده
میون برگ های زرد تنها و ترسیده
کاش بارونی بباره
بشوره دنیامو از
برگ های زرد و پاره

خیلی سخته که برای دیگران مثل کوه استوار باشی اما تو خودت آروم آروم بشکنی…

مادرم مرا ببخش
درد بدنم بهانه بود
کسی رهایم کرده
که صدای بلند گریه ام
اشک هایت را در آورد…

 

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comدرد دارد!بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comوقتی می رود…بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comو همه می گویند:بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comدوستت نداشتبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comو تو نمی توانی به همه ثابت کنیبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comکه هر شببهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com با عاشقانه هایش خوابت می کرد!بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

اما ...

اما عزیز خسته و داغدار من ...

با همه اشتیاقم

بگذار در سوادی با تو بودن بمانم

بگذار هیچ جلوه ای از زمین در تصویر عاشقانه و خدایی خیال من نباشد

بگذار در اشتیاق دیدار تو بمانم ...

بگذار نفسهایم در ارزوی دیدار تو به شماره افتد ...

بگذار همه ان چیزهایی که خدا بی حضور مادی تو

بر من بخشیده است ... دست نخورده بماند

بگذار لطافت انتظار را در سینه پر اندوه خود

به تمامی لمس کنم ...

بگذار در افقهای خیالم را برای دیدار تو

به نظاره بنشینم ...

بگذار خلوتگاه درونم با هاله ای از نور خدایگونه روحت پوشانده شود ...

بگذار در حسرت دیدار تو بمانم ...

بگذار سوز و گداز سینه ام ...
 
پر جوش بماند ...

بگذار پر التهاب بمانم ...

بگذار همیشه و برای ابد ...

دلتنگ تو بمانم ...

 

 
وقتی می گویم : دیگر به سراغم نیا !

 

 

فکر نکن که فراموشت کرده ام ….

 

یا دیگر دوستت ندارم !

 

نه ….

 

من فقط فهمیدم : 

 

وقتی دلت با من نیست ؛

 

بودنت مشکلی را حل نمی کند ،

 

تنها دلتنگترم میکند … !

 

 

تو مقصری، اگر من دیگر " منِ سابق " نیستم

 

 

پـس من را به "مـن" نبودن محکوم نکن ! 

من همـانم .. همان پسر مهربون و صبور . پر از محبت .. 

یـادت نمی آید؟

 

من همانـم

حتی اگر این روزها بویِ بی تفاوتی بدهم ...

 

خدایا!

دستانی را در دستانم قرار بده

که پاهایش با دیگری پیش نرود...


ميرسد روزي كه بي من روزها را سر كني

                           ميرسد روزي كه مرگ عشق را باور كني
ميرسد روزي كه تنها در كنار عكس من
                          شعرهاي كهنه ام را مو به مو از بر كني..

تا كه بوديم، نبوديم كسي

كشت ما را غم بي هم نفسي

تا كه خفتيم همه بيدار شدن

تا كه مرديم همگي يار شدن

قدر آن شيشه بدانيد كه هست

نه در آن موقع كه افتادو شكست

 

یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و
آهسته میمیره . یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما
تکیه کرده سرش درد نگیره یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم . یادمون
باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه
طاقت بیاره . یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون
زندگیش رو ازش میگیریم.......


تعداد صفحات : 20