دخترک

دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت

 

 

نگاه کرد بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد:

اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت را بفروشی، آخر ماه کفش های قرمز

رو برات می خرم… دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت: یعنی من باید دعا کنم که

هر روز دست و پا یا صورت ۱۰۰ نفر زخم بشه تا… و بعد شانه هایش را بالا انداخت و راه

افتاد و گفت: نه… خدا نکنه… اصلآ کفش نمی خوام

مــــــــــرد باید وقتــی مخاطبش عصبانیه، ناراحته، می خواد داد بزنه، وایسه

روبروش بگه: تو چشامــــــ نیگا کن، بهتـــــــ میگم تو چشامـــــ نیگا کن، حالا

داد بزن، بگو از چی ناراحتــــی؛ بعد مخاطبـــــ داد بزنه، گله کنه، فریاد بکشه،

گریه کنه، حتــــی با مشتای زنونه ش بکوبه تو بغله مرد… آخرش خسته میشــه می زنه

زیر گریه… همونجا باید بغلش کنه، نذاره تنها باشه، حرف نزنه ها، توضیح نده ها، کل

کل نکنه ها، توجیه نکنه ها… فقط نذاره احساس کنه تنهاستــــــ… مرد باید گاهی وقتا

مردونگیشو باسکوتـــــــ ثابتـــــ کنه

 

 یـه وقتایــی پشت گوشی آخرش که از طرفتون خداحافظی می کنیـن یهو اسمتونو صدا می

زنه وقتی میگین جــانم… ناغافل جمله دوستت دارم رو که می شنوین یهو دلتون هـــــری

 

می ریزه…! این ریختــن چقـدر قشنگــه

 

مرد یعنی:

یک کوه

سخت ولی نرم

دلسنگ اما مهربان

خشن اما وفادار

مغرور اما نرم

لجباز ولی وفادار

دیوانه ولی عاشق

امشب نمازم بیشتر از همیشه طول کشید!

دلیلش را نفهمیدم

شاید برای سلامتی ات بیشتر دعا کردم!

و یا شاید

برای برگشتنت

مهم نیست کدام است

من برای داشتنت “خدا، خدا” کرده ام

تنهایى یعنى توى اتوبوسى که همه صندلى ها

دو نفره هست، تنها صندلى اى که یک نفره

 

هست مال من باشه

 

 


اینقدر ورق های زندگیم را بهم نریز…!حکم همان دل است

عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛ بعد از گذشت چند ساعت

به کلاهبرداری! بعد از چند روز به دوستی! بعد از چند ماه به همکاری! بعد از چند سال

به همسایه ای… اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم! دیگر وقت آن رسیده که

اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم


  

هـــر جـــا کـــه مــی بینـــم نـــوشتـــه اســـت: “خـــواستـــن

تــوانــستـــن است” آتــــش مـــی گیــــرم! یعنــــی تــــو نخـــواستـــی کـــه

نشـــد!

گــــفته باشــــم!.!.! من هیچ وقت به اینکه تو رو با کس دیگه ببینم حسودی

نمی کنم… مامانم یادم داده اسباب بازیام و بدم به بد بخت بیچاره ها

 

 

 از آدما دلگیر نشو، تهمت زدن طبیعتشونه! وقتی که به هوای بارانی می گویند:

 

خــــــراب…!


خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــطّ فقر

جائی میان بود و نبود تــــــــــــــــــــــــــوست…

 جائی میان دار و ندار

مــــــــــــــــــــــــــــــن...

تعداد صفحات : 20