طناب دار

  طناب دار..............

اون طور منو نگا نکن دست توی دست من بذار
 
برو یه وقت مریض نشی بغضتو هی نگه ندار
 
فدات بشم فدات بشم فدات بشم بذار برو
 
محاله باورش که من دیگه نمی بینم تو رو

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 

بازم دلم گرفته هوای گریه دارم.......
کاشکی میشد دوباره سر رو شونت بذارم
 
کاشکی بودی کنارم اما بازم میدونم
تو نیستی و من اینجا از دلتنگیام میخونم
 
بارون غم از چشام می باره.........
بی تو تنهام تو شبای بی ستاره

 

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 حکایت من ٬حکایت کسی است
که عاشق دریا بود
اما قایق نداشت
دلباخته ی سفر بود
اما همسفر نداشت
حکایت کسی است که زجر کشید
اما ضجه نزد
زخم داشت ٬ولی ناله نکرد
نفس می کشید ٬اما هم نفس نداشت
خندید تا کسی غمش را نفهمد...

  اینک که من تنهای تنها، در خانه ی عمو،
     در کنار مادربزرگ پیرم نشسته ام ،
   دلم خیلی بیشتر از هر زمان هوایت را می کند،
   نمی دانم چگونه است که
  هروقت تنها می شوم، تمامی تصورات و افکاری که
  به تو مربوط می شوند،
 

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

  
کاش.....
 
کـــاش میــــــــ دانستمــــــــــــ.......
چــطـور بـه صبــح بــرسـانـمــــــ......
تـــمامــــ شـبــــ ـــــهـایی را کـــ ــــه بــا رفـتنتــــــــ...
یـــــــــــلـــــــــدا شــدنــد ...!!!

 

 

چه عاشقانه است این روز های ابری…

 

چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی…


چه عاشقانه است شکفتن گل های اقاقیا…


چه عاشقانه است قدم زدن در سرزمین عشق…


و من


برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید


 باز از دست تو امشب دلم تک می زند

به شماره ی دلت ای یار پیامک می زند

هی تو میسکال بینداز و دلم را مشغول کن

همراه اول هم به ما هی پیامک می زند


لمس دستان تو

وسوسه شیطان نبود
به قداست چادرت قسم
حس قنوت نمـــاز هایم بود

 


 

قدم های هنوز میلغزند

التهابیست میان ماندن و رفتن
زمزمه لب هایم ساز خداحافظیست
سوسوی نگاهم به دور دست هاست
در دهکده ی دل جای برای ماندن نیست
ویران شده ایست متروک و بی صدا
گاه گاهی صدای حق حق بارانی به پا میکند
اینجا در همسایگی خدا باید برای به اوج رسیدن پرید

 

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟ 

انتظار خبری نیست مرا 

 نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری 

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس 

 برو آنجا که تو را منتظرند

 

 

 

 

 

 

 

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 

 یـه وقتایــی پشت گوشی آخرش که از طرفتون خداحافظی می کنیـن یهو اسمتونو صدا می

زنه وقتی میگین جــانم… ناغافل جمله دوستت دارم رو که می شنوین یهو دلتون هـــــری

 

می ریزه…! این ریختــن چقـدر قشنگــه

 

امشب نمازم بیشتر از همیشه طول کشید!

دلیلش را نفهمیدم

شاید برای سلامتی ات بیشتر دعا کردم!

و یا شاید

برای برگشتنت

مهم نیست کدام است

من برای داشتنت “خدا، خدا” کرده ام

عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛ بعد از گذشت چند ساعت

به کلاهبرداری! بعد از چند روز به دوستی! بعد از چند ماه به همکاری! بعد از چند سال

به همسایه ای… اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم! دیگر وقت آن رسیده که

اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم


  

هـــر جـــا کـــه مــی بینـــم نـــوشتـــه اســـت: “خـــواستـــن

تــوانــستـــن است” آتــــش مـــی گیــــرم! یعنــــی تــــو نخـــواستـــی کـــه

نشـــد!

گــــفته باشــــم!.!.! من هیچ وقت به اینکه تو رو با کس دیگه ببینم حسودی

نمی کنم… مامانم یادم داده اسباب بازیام و بدم به بد بخت بیچاره ها

 

 

 

 

غرورم حتی تو را طور دیگری دوست دارد،

به تو که می رسد بی صدا می شکند

خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــطّ فقر

جائی میان بود و نبود تــــــــــــــــــــــــــوست…

 جائی میان دار و ندار

مــــــــــــــــــــــــــــــن...

 

 

چه عاشقانه است این روز های ابری

چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی

چه عاشقانه است شکفتن گل های اقاقیا

چه عاشقانه است قدم زدن در سرزمین عشق

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

تعداد صفحات : 15